آیه 13 سوره احقاف

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

[46–13] (مشاهده آیه در سوره)


<<12 آیه 13 سوره احقاف 14>>
سوره :سوره احقاف (46)
جزء :26
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.

بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

محققاً كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.

هر آينه آنان كه گفتند كه پروردگار ما اللّه است و سپس پايدارى ورزيدند، بيمى بر آنها نيست و اندوهگين نمى‌شوند.

کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who say, ‘Our Lord is Allah,’ and then remain steadfast, they will have no fear, nor will they grieve.

Surely those who say, Our Lord is Allah, then they continue on the right way, they shall have no fear nor shall they grieve.

Lo! those who say: Our Lord is Allah, and thereafter walk aright, there shall no fear come upon them neither shall they grieve.

Verily those who say, "Our Lord is Allah," and remain firm (on that Path),- on them shall be no fear, nor shall they grieve.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13»

همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما تنها خداست، سپس (بر ايمان و گفته خود) پايدارى كردند، هيچ بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نخواهند شد.

أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14»

آنان به خاطر آنچه (از كارهاى نيك) انجام مى دادند، اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند ماند.

تفسير نور، ج 9، ص: 31

نكته ها

مراد از گفتن «رَبُّنَا اللَّهُ»، تنها لفظ نيست، بلكه انتخاب راه حق و پايدارى بر آن است. در واقع مهم تر از اظهار ايمان واقرار به توحيد، استقامت و پايدارى بر آن است. «ثُمَّ اسْتَقامُوا»

«خَوْفٌ» ترس و هراس نسبت به آينده است و «حزن» مربوط به گذشته است.

سخن حق، بايد اظهار شود، «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» استمرار و پايدارى بر آن باشد، «ثُمَّ اسْتَقامُوا» و همراه با عمل باشد. «بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»

انسان به طور طبيعى، خواهان آرامش و رفاه و زندگانى جاويد است و خداوند، راه رسيدن به تمام اين خواسته ها را در گرو ايمان و عمل صالح پايدار مى داند.

پايدارى بر حق مشكل است، ولى با پاداش بزرگى مثل بهشتِ پر نعمت و دور از حزن واندوه، آسان مى شود. لذا بايد كارهاى سخت را با پاداش هاى بزرگ جبران كرد.

پيام ها

1- به موقعيّت فعلى خود مغرور نشويم و صِرفِ اظهار ايمان را كافى ندانيم، بلكه استقامت بر آن و سرانجام و آينده را در نظر بگيريم. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (چنانكه حضرت يوسف پس از نجات از سختى ها و رسيدن به عزيزى مصر، فرمود: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «1» خدايا! مرا مسلمان بميران و با نيكان محشور گردان)

2- ايمان به خدا، خوف از ديگران را از بين مى برد. رَبُّنَا اللَّهُ ... فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ

3- تنها كسانى از گذشته خود پشيمان نمى شوند كه همواره در راه خدا حركت مى كنند. رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا ... لا هُمْ يَحْزَنُونَ

4- جزاى استوارى ايمان و استمرار نيكى ها، جاودانه بودن در بهشت و نعمت هاى بهشتى است. اسْتَقامُوا ... خالِدِينَ فِيها

5- بهشت، پاداش اهل عمل است، نه اهل سخن. «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»

(1). يوسف، 101.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13»

بعد از آن نتيجه ايمان و ثبات آن را فرمايد كه:

إِنَّ الَّذِينَ قالُوا: بدرستى كه آنانكه از روى اعتقاد قلبى گفتند: رَبُّنَا اللَّهُ‌: پروردگار ما خداى به حق است، ثُمَّ اسْتَقامُوا: پس پايدارى نمودند و ثبات ورزيدند بر آن و عدول ننمودند از آن تا زمان موت، فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ‌:

پس ترسى نيست بر ايشان از وحشت قيامت و شدائد آن، وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌: و نيستند ايشان كه اندوهگين شوند از فوت چيزى كه مرغوب ايشان باشد.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه بقا و استدامه در ايمان شرط است در آن، يعنى ايمان آورند به معتقدات حقه ايمانيه و استقامت ورزيدن در آن و به تغيرات روزگار و حوادث، متزلزل و متغير نشوند، اينگونه اشخاص در قيامت‌

جلد 12 - صفحه 75

خوف و حزنى نخواهند داشت.

بزرگان فرموده‌اند: ايمان آوردن چه آسان و نگهداشتن چه مشكل.

در بحار- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: المؤمن اشدّ فى دينه من الجبال الرّاسية و ذلك أنّ الجبل قد ينحت منه و المؤمن لا يقدر احد على ان ينحت من دينه شيئا و ذلك لضنّه بدينه و شحّه عليه: مؤمن سخت‌تر است در دينش از كوههاى فرو رفته در زمين، و اين به جهت آنست كه كوه گاهى تراشيده شود از او، و مؤمن قدرت ندارد كسى بر اينكه بتراشد از دين او چيزى، و اين به سبب بخل به دينش و حرص بر آن است‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‌ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى‌ لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»

ترجمه‌

و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان‌

و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران‌

همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند

آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند

و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم.

تفسير

جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان‌

جلد 4 صفحه 650

فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفته‌اند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفته‌اند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمه‌ئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازم‌تر است خداوند شمه‌ئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه‌

جلد 4 صفحه 651

كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پاره‌ئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ قالُوا رَبُّنَا اللّه‌ُ ثُم‌َّ استَقامُوا فَلا خَوف‌ٌ عَلَيهِم‌ وَ لا هُم‌ يَحزَنُون‌َ «13»

محققا محسنين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ گفتند پروردگار ‌ما خداي‌ متعال‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ استقامت‌ ورزيدند ‌پس‌ ‌آنها‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ خوفي‌ ‌از‌ عذاب‌ و نيستند ‌آنها‌

جلد 16 - صفحه 143

محزون‌ ‌از‌ كوتاهي‌ ثواب‌.

إِن‌َّ الَّذِين‌َ قالُوا رَبُّنَا اللّه‌ُ منحصرا پروردگار ‌ما اللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچگونه‌ شركي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ نه‌ شرك‌ ذاتي‌ نه‌ صفاتي‌ نه‌ افعالي‌ و نه‌ عبادتي‌ و نه‌ نظري‌.

ثُم‌َّ استَقامُوا استقامت‌ ‌در‌ دين‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچگونه‌ لغزشي‌ و كوتاهي‌ ‌در‌ امر دين‌ نداشته‌ باشند و ‌اينکه‌ امر بسيار مشكلي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ رسيده‌ ‌که‌ فرمود:

شيّبتني‌ ‌سورة‌ هود لمكان‌ ‌قوله‌: فَاستَقِم‌ كَما أُمِرت‌َ وَ مَن‌ تاب‌َ مَعَك‌َ

‌آيه‌ 14، زيرا استقامت‌ ‌در‌ دين‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچگونه‌ واجبي‌ ‌از‌ ‌او‌ ترك‌ نشود و هيچگونه‌ حرامي‌ مرتكب‌ نشود نه‌ ‌در‌ عقايد لغزش‌ داشته‌ ‌باشد‌ و نه‌ ‌در‌ اخلاق‌ و نه‌ ‌در‌ افعال‌ و ‌اينکه‌ معني‌ منطبق‌ نمي‌شود مگر ‌در‌ معصوم‌.

فَلا خَوف‌ٌ عَلَيهِم‌ نه‌ ‌از‌ عقوبات‌ دنيوي‌ و نه‌ ‌از‌ عذاب‌هاي‌ اخروي‌ ‌در‌ كمال‌ امن‌ و امان‌ هستند.

وَ لا هُم‌ يَحزَنُون‌َ ‌از‌ هيچگونه‌ خير و ثوابي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دريغ‌ نميفرمايد ‌که‌ موجب‌ حزن‌ ‌آنها‌ شود ‌حتي‌ ‌در‌ حق‌ بستگان‌ بآنها و دوستان‌ ‌آنها‌ و شيعيان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ شفاعت‌ و مقام‌ محمود ميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- این آیه در حقیقت تفسیری است برای «محسنین» (نیکو کاران) که در آیه قبل آمده بود، می‌فرماید: «کسانی که گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند» (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).

بنابر این «محسنین» کسانی هستند که از نظر اعتقادی در خط توحید، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع